وقتی مصیبتی به شما وارد میشود باید درسهایتان را از آن شرایط سخت و اتفاقات یاد بگیرید تا آن مشکلات دوباره تکرار نشود.
همچنین سعی کنید با کنترل افکار منفی ذهنتان سکوت کرده و به جای شکایت به دنبال راهحل خردمندانهای برای برطرف کردن آسیب و پیشگیری از تکرار مجدد آن باشید. 1)
زمانی که ما به هر دلیلی یک سری از آدمها را از زندگی خودمان حذف میکنیم، پس از مدتی بخاطر اصرار آنها یا دلتنگی خودمان به علت وابستگی نباید از تصمیم عاقلانهمان دست بکشیم. 1)
عجله داشتن باعث می شود شما قدر لحظاتتان را ندانید و فکر کنید فقط در مقصد است که میتوانید به شادی و آرامش دست پیدا کنید.
پس بهتر است شادمان زندگی کردن را در هر لحظه از عمرتان بیاموزید. 1)
بیتابی در دوری از عشق توهمی، باعث نامتعادل شدن فرد میگردد، عشق حقیقی باید عاقلانه باشد تا صبوری را به همراه بیاورد. 1)
شخصی از من پرسید : به نظر تو اینکه سن درون بیشتر باشد منطقی است؟
پاسخ دادم : بله.
اگر دورنمان نتواند بیشتر از خودمان درک کند ما ضربههای سختی خواهیم خورد.
درونمان آسیبپذیر میشود چون زمان نگذاشتیم خودمان را بشناسیم.
او پرسید : و این هم هست که از خیلی چیزها نمیتوانی لذت ببری، از آنچه همسن و سالهایت لذت می برند یک جور حس انزوا است؟
پاسخ دادم : مشکل اینجاست که آیا تو میخواهی شبیه بقیه باشی؟ یا آنچه که از خودت خواستی؟
هر باوری تاوانی دارد. 1)
احمقهای به ظاهر فهمیده و بیسوادهای به ظاهر تحصیل کرده هنوز نمیدانند چیزی که در زندگی بشر تعیین کنندهی شعور و شخصیت آنهاست مدرک یا ثروت آنها نیست.
شخصیت را نه با مدرک و نه با ثروت نمیشود بدست آورد.
1)
در تاریخ تمدن ویل دورانت خواندهام: “تنها درسی که از تاریخ گرفتیم این است که هیچ درسی از تاریخ نگرفتهایم.”
اگر به ما ایرانیها بگویند، میگوییم تاریخ همیشه تکرار میشود و نمیدانیم چرا تاریخ فقط برای ما تکرار میشود؟! 1)
تو باید بدانی چه اتفاقاتی و چه جریاناتی در اطرافت میگذرد و بعد انتخاب کنی چطور زندگی کردن را. خوردن، خوابیدن، تفریح و گاهی کتابی هم خواندن، کافی نیست. 1)