عاقل را اشارتی کافیست 1)
اندر همه ده اگر کسی هست
والله که اشارتی تمامست
عاقلان را یک اشارت بس بود
… 3)
…
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند. 5)
روزگاری مردی برای خود خانهای ساخت و از خانهی خود قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک را پوشاند. بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرار شد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت.
مرد با سرزنش قولی که گرفته بود را یادآوری کرد.
خانه در پاسخ گفت هربار خواستم هشدار بدهم و تو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی. این هم عاقبت نشنیدن هشدارها … 6)
اگر میتوانید آرزویی را برآورده کنید درنگ نکنید. در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. 1)
تا توانی آرزوی کس برآر
تا برآرد آرزویت کردگار